داروسازان
مطالعات جدید پزشکی

باید بدانید حتی وقتی آن‌قدرها هم اضافه‌وزن ندارید اگر در محدوده‌ی شکم، چربیِ زیادی داشته باشید در خطر مشکلات سلامتیِ فراوانی هستید و باید راهی برای خلاص شدن از آن پیدا کنید. اگر می‌خواهید در این‌باره بیشتر بدانید و قصد دارید برای افزایش سلامتی‌ آب کردن شکم و پهلو را در برنامه‌ی سلامتی‌ خود بگنجانید با این نوشته همراه شوید و با به کار گرفتن نکات آن که همگی از تحقیقات علمی به دست آمده‌اند هوشمندانه به جنگ چربی‌های شکمی بروید.

 


مقاله مرتبط: ۳ گام ساده اما معجزه‌آسا برای کاهش وزن

واقعیت این است که اضافه وزن داشتن الزاما معادل با بیماری نیست. در حقیقت آدم‌های دارای اضافه وزن فراوانی هستند که در کمال سلامت به سر می‌برند؛ به عکس بسیاری از آدم‌هایی که وزن معمولی دارند به مشکلات متابولیکیِ (سوخت‌و‌ساز) مرتبط با چاقی دچارند. این مسئله به این خاطر است که چربی زیر پوست، حداقل از منظر سلامتی، مشکل مهمی نیست و بیشتر جنبه‌ی زیبایی آن مشکل آفرین است. اما چربی انباشته در حفره‌ی شکم یا همان چربی شکمی است که بزرگ‌ترین مشکلات سلامتی را برای ما به وجود می‌آورد.

 

چربی شکم را معمولا با اندازه‌گیری دور کمر می‌سنجند. این کار را می‌توانید با متر نواری در خانه انجام بدهید. دور کمر بیش از ۱۲۰ سانتی‌متر در مردان و بیشتر از ۸۸ سانتی‌متر در زنان به عنوان چاقیِ شکمی شناخته می‌شود.

روش‌های ثابت‌شده‌ای برای کاهش چربی وجود دارد که چربی‌های شکمی را بیشتر از بخش‌های دیگر بدن هدف قرار می‌دهند این روش‌ها را با هم مرور می‌کنیم:


مقاله مرتبط: ۱۳ توصیه برای لاغری سریع اما صحیح

۱. مصرف قند‌ها، شکر و نوشیدنی‌های شیرین را کنار بگذارید

شکرهای افزوده را می‌توان شکر پنهان نامید زیرا گاهی نمی‌دانیم در خوراکی‌هایی که می‌خوریم تا چه اندازه شکر وجود دارد. شکر ماده‌ای بسیار ناسالم است. مطالعات نشان می‌دهند مصرف خوراکی‌های حاوی شکر اثر مخرب خاصی روی سلامت متابولیکی بدن می‌گذارد.

نیمی از شکر را گلوکز و نیمی دیگر را فروکتوز تشکیل می‌دهد. در حالی که تمام سلول‌ها قادرند گلوکز را تجزیه کنند و به مصرف برسانند فروکتوز روند دیگری را در بدن طی می‌کند. تنها اندامی که می‌تواند شکر را مصرف کند کبد است زیرا تنها کبد انتقال‌دهنده‌ی لازم را برای این کار در اختیار دارد. زمانی که شکر تصفیه‌شده می‌خورید کبدتان را در فروکتوز غرق می‌کنید و کبد این مقدار اضافه را تماما به چربی تبدیل می‌کند.

مطالعات فراوانی نشان داده‌اند که شکر زیاد، معمولا به دلیل مقدار زیاد فروکتوز، می‌تواند به افزایش تجمع چربی در شکم منجر شود. برخی حدس می‌زنند این مکانیسم عامل اثرات مضر شکر روی سلامتی است. شکر، چربی شکم و کبد را افزایش می‌دهد که به مقاومت انسولینی و مشکلات متابولیکی فراوان دیگر می‌انجامد.

در این میان مصرف شکر به صورت مایع حتی بدتر است. مغز کالری‌های دریافتی مایعات را مانند کالری‌ مواد جامد ثبت نمی‌کند، بنابراین وقتی نوشیدنی‌های شیرین‌شده با شکر می‌نوشید، در مجموع کالری بیشتری وارد بدن‌تان می‌کنید.

مطالعات نشان داده است که به ازای مصرف روزانه یک سهم (serving) نوشیدنی‌های حاوی شکر، خطر چاقی در کودکان تا ٪۶۰ افزایش می‌یابد.

تصمیم بگیرید که شکر را در رژیم روزانه‌ی خود به حداقل برسانید و نوشیدنی‌های شیرین را مطلقا مصرف نکنید.

این نوشیدنی‌ها شامل انواع نوشابه‌های شیرین شده با شکر، آب میوه‌ها و نوشیدنی‌های ورزشی پُرشکر می‌شود.

به یاد داشته باشید که هیچ یک از توصیه‌های بالا درباره‌ی میوه‌های کامل که خوراکی‌هایی بسیار سالم و سرشار از فیبر هستند صادق نیست. فیبرِ میوه‌ها اثر منفی فروکتوز آنها را تخفیف می‌دهد. مقدار فروکتوزی که از میوه‌ها به بدن می‌رسد در برابر مقداری که در یک رژیم مملو از مواد شیرین مصرف می‌شود ناچیز است.

اگر قصد دارید مصرف شکر را محدود کنید باید به برچسب خوراکی‌هایی که می‌خرید دقت کنید. بسیاری از موادی که در فروشگاه‌ها وجود دارد حاوی مقادیر بالای شکر هستند که معمولا آنها را نادیده می‌گیریم.

نکته‌ی مهم: مصرف بیش از اندازه‌ی شکر، به خصوص نوشیدنی‌های شیرین مانند نوشابه‌ها، ممکن است محرک عمده‌ی تجمعِ چربی در شکم باشند.


مقاله مرتبط: رابطه چاقی و دیابت چیست؟

۲. مصرف پروتئین را افزایش بدهید

 

مصرف مقدار بیشتری پروتئین می‌تواند یک استراتژی عالی بلند‌مدت برای کاهش چربی شکم باشد. وقتی صحبت از کاهش وزن در میان است پروتئین مهم‌ترین درشت‌مغذی (macronutrient) به حساب می‌آید. تحقیقات نشان می‌دهد پروتئین هوس‌های غذایی را تا ۶۰٪ درصد کاهش می‌دهد، متابولیسم را به اندازه‌ی ۸۰ تا ۱۰۰ کالری در روز بالا می‌برد و به شما کمک می‌کند که ۴۴۱ کالری در روز کمتر مصرف کنید.

اگر قصد کاهش وزن دارید، احتمالا یگانه تغییر رژیم غذایی که بیشترین کارآمدی را برایتان به دنبال خواهد داشت این است که به رژیم‌تان مواد پروتئینی اضافه کنید. برخی شواهد نشان می‌دهد که پروتئین مشخصا در مقابله با چربی‌های شکم کارساز است. در یک تحقیق معلوم شد مقدار و کیفیت پروتئین مصرفی نسبت عکس با چربی‌های شکم دارد. به این معنا که افرادی که پروتئین بهتر و با کیفیت‌تری مصرف می‌کنند چربی شکمی بسیار کمتری دارند. تحقیق دیگری در دانمارک ارتباط مصرف پروتئین را با کاهش معنی‌دار خطر بروز چربی‌های شکمی در یک دوره‌ی ۵ ساله تصدیق کرد. این تحقیق همچنین نشان داد کربوهیدرات‌های فرآوری شده و روغن‌ها با افزایش چربی شکم مرتبط هستند در مقابل سبزیجات و میوه‌ها با کاهش میزان این چربی‌ها ارتباط دارند.

در بسیاری از مطالعاتی که پروتئین را برای کاهش چربی‌های شکم مفید دانسته‌اند ۲۵ تا ۳۰ درصد کالری روزانه از پروتئین تأمین شده است. این مقدار پروتئینی است که باید در رژیم‌تان به آن برسید تا نتایج بالا را تکرار کنید. پس تلاش کنید مصرف غذاهای با پروتئین‌ بالا مانند تخم‌مرغ، ماهی، غذاهای دریایی، حبوبات، مغزها، گوشت، محصولات لبنی و برخی از دانه‌های کامل را در برنامه‌ غذایی‌تان افزایش بدهید.

اگر برای دریافت پروتئین از رژیم غذایی خود مشکل دارید استفاده از یک مکمل پروتئینی باکیفیت مانند پروتئین وِی (whey protein) راهی سالم و آسان برای افزایش میزان پروتئین دریافتی شماست.

اگر از رژیم گیاه‌خواری پیروی می‌کنید درباره‌ی اینکه چگونه می‌توانید پروتئین دریافتی خود را بالا ببرید این مقاله‌ی چطور را مطالعه کنید.

نکته‌ی اضافی: سعی کنید غذای خود را با روغن نارگیل بپزید. برخی شواهد نشان می‌دهند که مصرف ۳۰‌mL (حدود دو قاشق سوپ‌خوری) روغن نارگیل در روز چربی شکمی را به مقدار کمی کاهش می‌دهد.

نکته‌ی مهم: خوردن پروتئین کافی راهی بسیار مؤثر در کاهش وزن است. برخی مطالعات تأیید می‌کنند که مصرف پروتئین خصوصا در برابر تجمع چربی شکم مؤثر است.


مقاله مرتبط: رابطه استرس و چاقی چیست و چگونه می‌توان با آن مقابله کرد؟

۳. مصرف کربوهیدرات‌ها را در رژیم‌تان کاهش دهید

محدودیت کربوهیدرات راه بسیار مؤثری برای آب کردن شکم و پهلو است. تحقیقات نشان می‌دهند زمانی که افراد کربوهیدرات مصرفی‌شان را محدود می‌کنند، اشتهایشان کاهش می‌یابد و وزن کم می‌کنند. بیش از بیست تحقیق علمی نشان داده‌اند که در رژیم‌های کم‌‌کربوهیدرات ۲ تا ۳ بار بیشتر از رژیم‌های کم‌چربی وزن کم می‌شود. حتی در شرایطی که گروه افراد با رژیم کم‌کربوهیدرات در مقدارِ مصرفِ کالری آزاد بودند و افراد گروه رژیم کم‌چربی تحت محدودیت کالری و گرسنگی قرار داشتند هم این نتایج صحت داشت.

علاوه براین، رژیم‌های کم‌کربوهیدرات آب بدن را به سرعت کم می‌کنند، که افراد می‌توانند نتایج آن را تقریبا بلافاصله ببینند. تفاوت زیادی روی ترازو در عرض چند روز دیده می‌شود. همچنین در تحقیقاتی که رژیم‌های کم کربوهیدرات را با رژیم‌های کم‌چربی مقایسه کرده‌اند رژیم‌های کم‌کربوهیدرات به طور خاص چربی‌های شکم، کبد و اطراف اندام‌های داخلی را هدف گرفته‌اند. این یعنی به طور خاص در رژیم کم‌کربوهیدرات میزان زیادی از چربی‌ای که بدن از دست می‌دهد از نوع چربی خطرناک و مولد بیماری در ناحیه‌ی شکمی است.

تنها اجتناب از کربوهیدرات‌های فرآوری‌شده (نان سفید، ماکارونی و…)، به خصوص اگر مقدار پروتئین مصرفی‌تان را بالا نگه دارید برای این منظور کفایت می‌کند.

اما اگر قصد کاهش سریع وزن دارید (که متخصصان این کار را توصیه نمی‌کنند) می‌توانید میزان کربوهیدرات مصرفی روزانه‌تان را به ۵۰ گرم برسانید. این کار بدن را در حالت کتوزیس (ketosis) قرار می‌دهد که طی آن اشتها کاهش می‌یابد و بدن برای دست‌یابی به انرژی عمدتا به سراغ سوزاندن چربی‌ها می‌رود.

البته رژیم کم‌‌کربوهیدرات در کنار کمک به کاهش وزن می‌تواند فواید دیگری نیز داشته باشد. این رژیم می‌تواند در دیابت نوع ۲ نجات‌دهنده‌ی زندگی فرد باشد.

نکته مهم: تحقیقات نشان می‌دهند رژیم کم‌کربوهیدرات به خصوص برای خلاص شدن از چربی‌های ناحیه شکمی، اطراف اندام‌های داخلی و درون کبد مؤثر است.


مقاله مرتبط: یک رژیم کم کربوهیدرات شامل چه خوراکی‌هایی می‌شود؟

۴. خوراکی‌های فیبردار مصرف کنید، به خصوص از نوع فیبر محلول

 

فیبرهای غذایی اساسا مواد غیرقابل هضم گیاهی هستند. اغلب ادعا می‌شود که مصرف مقادیر زیاد فیبر به کاهش وزن کمک می‌کند. این مطلب گرچه صحیح است اما باید دقت کرد که همه‌ی فیبرها یکسان نیستند. به نظر می‌رسد بیشتر نوع فیبر محلول در آب و چسبنده (viscous) است که به کم کردن وزن کمک می‌کند. این فیبرها با آب ترکیب می‌شوند و ماده‌ی ژل‌مانند ضخیمی را شکل می‌دهند که روی سطح روده قرار می‌گیرند.

این ژل می‌تواند سرعت حرکت غذا را در طول مسیر گوارشی به میزان زیادی آهسته کند که هضم و جذب مواد مغذی در زمان طولانی‌تری اتفاق بیفتند. نتیجه‌ی نهایی این مسئله احساس سیری طولانی‌تر و کاهش اشتهاست.

یک مطالعه‌ی مروری نشان داد افزودن ۱۴ گرم فیبر روزانه به رژیم غذایی با کاهش ۱۰٪ در مصرف کالری و کاهش وزنی معادل با دو کیلو در بازه‌ی زمانی ۴ ماهه مرتبط است. در یک تحقیق ۵ ساله مشخص شد بین خوردن روزانه ۱۰ گرم فیبر محلول با کاهش ۳.۷٪ درصدیِ چربیِ حفره‌ی شکمی ارتباط وجود دارد. در این تحقیق ارتباطی بین خوردن فیبر با کاهش چربیِ زیرپوستی پیدا نشد. معنی این تحقیقات این است که فیبر محلول می‌تواند در کاهش چربی‌های مضر شکم مفید باشد.

بهترین راه افزایش میزان فیبر مصرفی استفاده‌ی بیشتر از سبزیجات و میوه‌هاست. سبزیجات و همچنین برخی غلات مانند جو دوسر منبع مناسبی برای تأمین فیبر هستند. همچنین می‌توانید از مکمل‌های فیبر محلول در آب مانند گلوکومان‌ها (Glucomannan) استفاده کنید. این فیبر چسبناک‌ترین فیبر غذایی موجود است و در مطالعات بسیاری اثر کاهش وزن آن مشاهده شده است.

نکته‌ی مهم: شواهدی وجود دارد که فیبرهای محلول در آب می‌توانند چربی‌های شکم را کاهش دهند که این خود به ارتقای سلامت متابولیکی بدن می‌انجامد.


مقاله مرتبط: کدام خوراکی‌ها فیبر بالایی دارند

۵. ورزش در آب کردن شکم و پهلو بسیار تأثیر‌گذار است

 

برای اهمیت ورزش دلایل مختلفی وجود دارد. ورزش یکی از بهترین کارهایی است که اگر بخواهید زندگی طولانی و سالمی داشته باشید و از بیماری‌ها دوری کنید می‌توانید انجام بدهید. برشمردن تمام فواید ورزش برای سلامتی خارج از حوصله‌ی این نوشته است، اما باید اشاره کرد که به نظر می‌رسد ورزش در آب کردن شکم و پهلو مؤثر است.

دقت کنید که در اینجا از ورزش‌های مخصوص ناحیه‌ی شکم صحبت نمی‌کنیم. کاهش چربی موضعی (به معنی کم کردن چربی در یک نقطه از بدن) ممکن نیست و انجام دراز‌ونشست‌های بی‌وقفه به شما کمک نمی‌کند چربی شکم‌تان را آب کنید.

در یک تحقیق مشخص شد با انجام ۶ هفته‌ای ورزش‌های شکمی هیچ اثر قابل اعتنایی در اندازه‌ی دور کمر و مقدار چربی حفره‌ی شکمی ایجاد نمی‌شود که با اندازه‌گیری مشخص و قابل بیان باشد. اما می‌توان گفت انواع دیگری از ورزش‌ها می‌توانند بسیار مؤثر باشند. مطالعات بسیاری نشان می‌دهند ورزش‌های هوازی مانند پیاده‌روی، دویدن، شنا و غیره موجب کاهش عمده‌ی چربی شکمی می‌شوند. مطالعه‌ی دیگری نشان می‌دهد ورزش به طور کامل از تجمع مجدد چربی شکمیِ کاهش یافته بعد از کاهش وزن جلوگیری می‌کند. این یافته اهمیت ورزش را در دوره‌ی حفظ وزنِ کاهش یافته روشن می‌کند. ورزش همچنین به کاهش التهاب، سطوح قند خون و تمام مشکلات متابولیکی مرتبط با چاقی شکمی منجر می‌شود.

نکته‌ی مهم: ورزش می‌تواند برای کاهش چربی شکمی بسیار مفید باشد. علاوه بر این فواید بسیاری برای سلامتی دارد.


مقاله مرتبط: ورزش هوازی چیست و چه تاثیری بر بدن ما دارد؟

۶. به برنامه‌ی غذایی‌تان دقت کنید تا مشخص شود چه غذاهایی‌ می‌خورید و به چه مقدار

آنچه می‌خورید اهمیت دارد. این را تقریبا همه می‌دانیم. گرچه جای تعجب است که اغلب افراد از آنچه می‌خورند اطلاعات زیادی ندارند. مردم فکر می‌کنند دارند از رژیم «پُر پروتئین»، «کم‌کربوهیدرات» یا امثال اینها استفاده می‌کنند اما میزان پروتئین یا کربوهیدرات مورد نیازشان را بیش‌تر یا کمتر از حد لازم تخمین می‌زنند.

فکر می‌کنم برای هر فردی که می‌خواهد رژیم غذایی بهینه‌ای داشته باشد، توجه دقیق به خوراکی‌هایی که می‌خورد برای مدتی ضرورت دارد. منظورمان این نیست که تمام عمر پیمانه‌پیمانه و با شمردن کالری‌ها غذا بخورید، اما انجام گاه‌به‌گاه این کار به مدت چند روز، به شما کمک می‌کند مواردی را که نیاز به تغییر دارند پیدا کنید. اگر می‌خواهید مصرف پروتئین خود را، همان‌طور که بالاتر گفته شد، به ۲۵ تا ۳۰ درصد کالری روزانه‌تان برسانید. خوردنِ بیشتر غذاهای سرشار از پروتئین کافی نیست. بلکه در حقیقت باید آن را اندازه‌ بگیرید و تعدیل و تنظیم لازم را انجام بدهید تا به هدف دست پیدا کنید.

برای این کار باید بدانید بسته به هدف‌تان چه مقدار کالری لازم دارید و هر خوراکی چه مقدار کالری دارد. مقدار کالری مواد غذایی و اطلاعات تغذیه‌ای مربوط را می‌توانید با استفاده از اپ‌های محاسبه‌ی کالری به‌دست آورید. علاوه بر این برخی از این برنامه‌ها می‌توانند بر اساس سن، جنسیت، قد، وزن و سبک زندگی شما، میزان کالری مورد نیازتان را برای حفظ وزن فعلی یا کاهش وزن به روش علمی محاسبه کنند.

وقتی برای مدتی اطلاعات تغذیه‌ای و کالری‌های مصرفی خود را ثبت و ضبط کنید آنچه را که نیاز به تغییر دارد پیدا می‌کنید. این کار را هر چند ماه یک‌بار به مدت چند روز انجام دهید.

جمعه 25 فروردين 1396برچسب:, :: 11:38 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی

اختلال وسواس فکری یا عملی (به انگلیسی: O.C.D)، یک اختلال اضطرابی مزمن است که با اشتغال ذهنی مفرط درمورد نظم و ترتیب و امور جزئی و همچنین کمال‌طلبی همراه است، تا حدی که به از دست دادن انعطاف‌پذیری، صراحت و کارایی می‌انجامد.[۱]

در اختلال وسواسی-فکری عملی افکار وسواس‌گونه و اضطراب‌آور و ترس با وسواس‌های عملی همراه می‌شود. این وسواس‌های عملی کارهایی وسواس‌گونه هستند که شخص برای کوشش در راه کاهش وسواس‌های فکری خود انجام می‌دهد. این کردارها تکراری و کلیشه‌ای و تا اندازه‌ای غیرارادی هستند.[۲] طبق راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی 5-DSM، اختلال وسواسی -جبری و اختلالات مرتبط شامل اختلال وسواسی- جبری OCD، اختلال بدریخت انگاری بدن، اختلال ذخیره‌سازی، اختلال کندن مو، اختلال خراشیدن پوست، اختلال وسواسی -جبری و اختلالات ناشی از مواد/دارو، اختلال وسواسی-جبری و اختلالات مرتبط ناشی از بیماری طبی، اختلال وسواسی-جبری و اختلالات مرتبط معین دیگر و اختلال وسواسی-جبری و اختلالات مرتبط نامعین می‌باشد.[۳] طبق ملاک‌های راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی برای اختلال وسواسی دوگونه فکری و عملی تعریف می‌شود.تشخیصی[ویرایش]

A. وجود وسواس‌های فکر یا عملی یا هر دو
وسواس‌های فکری :
۱. افکار، تمایلات یا تصورات راجعه و پایداری که در دوره‌ای از اختلال، به شکل مزاحم و ناخواسته تجربه شده و در اکثر افراد موجب اضطراب یا ناراحتی عمده گردند.
۲. فرد تلاش می‌کند این افکار، تمایلات یا تصورات را ندیده گرفته یا سرکوب کند یا با پرداختن به افکار یا فعالیت‌های دیگر (مثل انجام یک وسواس عملی)، خنثی سازد.
وسواس‌های عملی:
۱. رفتارهای تکراری (نظیر شستن دست، رعایت نظم و ترتیب، وارسی کردن) یا فعالیت‌های ذهنی (نظیر دعا کردن، شمردن، تکرار آهسته کلمات در سکوت) که فرد احساس می‌کند مجبور به اجرای آن‌ها در پاسخ به یک وسواس فکری و یا بر طبق قوانینی که باید دقیقاً انجام شوند.
۲. این اعمال یا فعالیت‌های ذهنی با هدف پیشگیری یا کاهی اضطراب یا ناراحتی و یا جلوگیری از بعضی از رویدادها و وضعیت‌های هراس آور صورت می‌پذیرند؛ با این وجود اعمال و فعالیت‌های ذهنی مذکور رابطهٔ وافع گرایانه‌ای با آنچه که قرار بوده خنثی یا جلوگیری شوند ندارد یا به وضوح افراطی اند.
B. وسواس‌های فکری یا عملی وقت گیرند (بیش از یک ساعت در روز) یا موجب ناراحتی قابل توجه یا اختلال در کارکردهای اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه‌های مهم کارکردی می‌شوند.
[۴]

وسواس شامل احساس، اندیشه یا تصویر ذهنیِ مزاحم است و اجبار شامل رفتاری آگاهانه و عودکننده‌است. ریشه بیماری وسواس اضطراب است و بیماری به دو شکل فکری و عملی بروز می‌کند. چنانچه بیمار در برابر انجام عمل وسواسی مقاومت کند، اضطرابش بیشتر می‌شود. گاهی اوقات کودکان هم دچار وسواس می‌شوند که معمولاً نشانه‌های آن رفتارهای پرخاشگرانه، تکرار کلمات و یا لجبازی با اطرافیان است.[نیازمند منبع]

فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی برای کاهش اضطراب خود که ناشی از فکر مزاحم است، فعالیت دیگری انجام می‌دهد که اضطراب او را کاهش دهد که این خود می‌تواند به شدت اختلال کمک کند.[نیازمند منبع]

تحقیقات نشان می‌دهد بین یک تا سه درصد جامعه ممکن است به اختلال وسواس فکری عملی مبتلا باشند.[نیازمند منبع]

وسواسوسواس عقده، هیجان و یا تکانه‌ای است عصبی (ایمپالس) که به شکلی متوالی برخلاف میل بیمار از شکل ناخودآگاه به صورت خودآگاه درآمده و باعث ایجاد پالس‌های عصبی خاص می‌شود تا در او ناراحتی و اضطراب برانگیزد. تا فرد برای رهایی از آن فشار عصبی اقدام به انجام عملی خاص نماید. مثل شستن تکراری دستها و یا شمارش چند باره پول یا کلمات و حروف و … در جواب چنین حمله یی معمولاً شخص می‌کوشد از آن بگریزد و آن فکر خاص را، از ذهن خود بیرون کند و یا با عمل و فکر دیگری جایگزین نماید و البته آگاهی دارد که این وسوسه‌ها مزاحم ذهن او هستند و برخلاف تزریق افکار از خارج تحمیل نمی‌شوند.[۵]

وسواس عملی

وسواس عملی تکانه غیرقابل مقاومتی برای انجام یک عمل غیرمنطقی مانند شستن مکرر، دعای مداوم و غیره است.[۶]

بیماری‌زایی

هرچند دلایل ابتلاء به اختلال وسواس جبری(OCD) کاملاً شناخته‌شده نیست، اما موارد زیر تأثیر زیادی در ابتلاء به این بیماری دارد:[۷]

  1. تغییرات جسمی و بدنی؛
  2. محیط؛
  3. کمبود سروتونین؛
  4. سابقه خانوادگی؛
  5. زندگی پر از استرس.

تأثیرات وسواس (OCD) بر روی زندگی فرد مبتلا[ویرایش]

  1. اتلاف وقت
  2. عدم توانایی در تمرکز حواس و ایجاد حواس‌پرتی؛
  3. بازماندن از کارهای اصلی (ازجمله تحصیل علم و مطالعه و درس خواندن و به‌دنبال آن افت تحصیلی)؛
  4. خسته شدن ذهن و بی‌حوصله شدن فرد برای فکر کردن دربارهٔ موضوعات مهم و اساسیِ زندگی و تحصیلی؛
  5. مشکل در برقرای ارتباط و کاهش کیفیت زندگی.[۷]

روان‌کاوی

تشکل واکنشی، ابطال، جداسازی، توجیه عقلی و دلیل‌تراشی مهمترین دفاع‌های روانی هستند که ممکن است منجر به پیدایش وسواس شوند.[۸]

همه‌گیری

 
نقشهٔ پراکندگی اختلال وسواس فکریِ عملیِ سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۰۲
  • مردان و زنان به یک اندازه ممکن است به اختلال وسواسیِ جبری مبتلا شوند. اما ابتلاء به این اختلال در مردان عمدتاً در سنین پایین‌تری نسبت به زنان روی می‌دهد.[۹]
  • احتمال تطابق در دوقلوهای همسان بالاتر است.

درمان وسواس

اکثر افرادی که مبتلا به OCD می‌شوند، در مراحل اولیه برخی از علایم این بیماری را به‌طور خفیف تجربه می‌کنند و می‌توان از تشدید علایم در برخی از آنها پیش از آن‌که به‌طور کامل دچار بیماری شوند جلوگیری کرد. درمان اختلال وسواس اجباری ازجمله درمان وسواس فکری شامل سه مرحلهٔ روان‌درمانیِ شناختیِ رفتاری، رفتاردرمانی و دارودرمانی است. درمانهای رفتاری اختلال وسواس اجباری شامل پیشگیری از عادات و رویارویی است. در مرحلهٔ پیشگیری از عادات، یک متخصص به فرد بیمار مبتلا به OCD کمک می‌کند تا در بازه‌های زمانی طولانی و طولانی‌تری از رویارویی با شرایط استرس‌زایی قرار بگیرد که در آن احساس اجبار برای انجام کاری را می‌کند که استرس و اضطراب او را از بین می‌برد. در این شرایط، بیمار اصطلاحاً با خود درگیر می‌شود و هرچه‌قدر که زمان می‌گذرد و او بیشتر به انجام آن کار احساس نیاز می‌کند، او همچنان در مقابل میل وسواسی ایستادگی می‌کند تا مرحله‌ای که دیگر هیچ اجباری برای انجام آن کار خاص احساس نکند.

نمونهٔ جالبی از درمان Exposure and response prevention درمورد بیماری اتفاق افتاد که حساسیت شدیدی به رنگ قرمز داشت. او در منزل خود، هیچ شیء یا وسیله‌ای به رنگ قرمز نگهداری نمی‌کرد و به هیچ وسیلهٔ قرمزرنگی هم دست نمی‌زد. پزشک روانشناس از او درخواست کرد تا گوشی تلفن همراه قرمزرنگش را بردارد و برای مدت ۱۰ دقیقه در دست نگاه دارد. بیمار در ابتدا از این کار خودداری می‌کرد. در مرحلهٔ بعد و وقتی با اجبار پزشک روبه‌رو شد، دست خود را به‌سمت گوشی برد، اما نتوانست آن را لمس کند. پزشک در یک برخوردِ تقریباً خشن، او را وادار کرد تا به گوشی دست بزند. بیمار چشمان خود را بست و به گوشی قرمزرنگ دست زد. در مرحلهٔ بعد، پزشک او را وادار کرد که گوشی را بردارد و در دست نگاه دارد. او گوشی را با زحمتِ فراوان برداشت و پس از لحظه‌ای دوباره روی میز گذاشت، اما براثر اصرار پزشک، مجدداً آن را برداشت و با چشمان بسته، به‌مدت ۱۰ دقیقه در دست نگاه داشت. با گذشت زمان، بیمار کم‌کم به در دست نگاه داشتن گوشی قرمزرنگ عادت کرد و یادگرفت که چشمان خود را هم باز کند و گوشی قرمزرنگ را بنگرد. این فرایند به‌مدت ۳۰ دقیقه به‌طول انجامید و از همین لحظه بود که بیمار مبتلا به اختلال وسواس اجباری، حساسیت خود به رنگ قرمز را از دست داد، و البته با توجه به اینکه مدتی نیز تحت دارودرمانی بود، تا حدود زیادی بهبود یافت.

به گفتهٔ پژوهشگران و پزشکان، درمان رویارویی و پیشگیری از پاسخ در یک فرایند ۲۰ تا ۹۰ دقیقه‌ای اتفاق می‌افتد و احساس اجبار برای انجام کاری که از اضطراب جلوگیری می‌کند، حداکثر ۹۰ دقیقه به‌طول می‌انجامد؛ در نتیجه بیمار درصورتی‌که بتواند ۹۰ دقیقه در برابر فکر وسواسیِ خود مقاومت کند، بر بخش اعظمی از بیماری خود غلبه کرده‌است.

درمان دارویی برای اختلال وسواس اجباری نیز یکی از مراحل مهم در فرایند بهبودی بیمار است. برای درمان اختلال وسواس اجباری از داروهایی در گروه Selective Serotonin Reuptake Inhibitor (SSRI) استفاده می‌شود. این داروها که اصطلاحاً آنها را مهارکنندهٔ انتخابی بازجذب سروتونین می‌نامیم، مقدار ترشح سروتونین در مغز را افزایش می‌دهند. در مغز بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجباری، سروتونین بسیار کمی ترشح می‌شود و یا مقدار ترشح شده توسط عصب‌های پیش سیناپس جذب و نابود می‌شود.

این داروها همان‌طور که از نامشان پیداست، از بازجذب یا دفع سروتونین در مغز جلوگیری می‌کنند. این دفع در محل سیناپس‌ها اتفاق می‌افتد یعنی جایی که سلولهای عصبی (نورونها) به یکدیگر متصل هستند. سروتونین یکی از مواد شیمیایی در مغز است که پیامهای عصبی را از یک نورون به نورون دیگر در طول سیناپس‌ها منتقل می‌کند.

از این داروها در درمان افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات خلقی نیز استفاده می‌شود. SSRIها میزان تراکم سروتونین در سیناپس‌ها را افزایش می‌دهند. آنها این کار را با جلوگیری از بازجذب سروتونین در سلول عصبی که یک پالس مغزی را منتقل می‌کند انجام می‌دهند. بازجذب سروتونین عامل پایان یافتن تولید سروتونین جدید است.

از جمله داروهای رایجی که برای درمان اختلال وسواس اجباری تجویز می‌شوند و در گروه SSRIها جای می‌گیرند، می‌توان به فلوکستین (Fluoxtine)، سرترالین (Sertraline)، سیتالوپرام (Citalopram)، پاروکستین (Paroxetine) و اسیتالوپرام (Escitalopram) اشاره کرد. در درمان اختلال وسواس اجباری همچنین از دارویی‌هایی چون اولانزاپین (Olanzapine) و رسپریدون (Respridone) استفاده می‌شود.

این گروه از داروها معمولاً بازخورد بسیار خوبی در درمان اختلال وسواس اجباری می‌دهند و اثرات جانبی بسیار کمی دارند. سردرد، کم‌خوابی، اسهال و هیجان از جمله اثرات جانبی این داروها هستند.

رازی که افراد خوشحال هرگز به شما نمی‌گویند

 

 


 

 

نیازی به گفتن نیست که همه‌ی زندگی لحظات خوش آن نیست و اغلب بارها و بارها به زانو در می‌آیید، اما در همین لحظات است که آدم‌های خوشحال برای شاد بودن تلاش می‌کنند. اگر به نظرتان می‌رسد این افراد همه‌ی چیزهایی را که می‌خواهند، دارند، احتمالا درست متوجه شده‌اید، اما دلیلش این است که آنها راز خوشحالیِ واقعی را کشف کرده‌اند، چیزی که در درونِ خود آنهاست. در این نوشته این رازها را با شما در میان می‌گذاریم:

۱. همیشه خوشحال نیستند

بیایید روراست باشیم، هیچ‌کس همیشه خوشحال نیست، دلیل خوبی هم برای آن وجود دارد. این درّه‌ها هستند که زیبایی قله‌ها را به ما نشان می‌دهند. افراد واقعا خوشحال این را می‌دانند و به خودشان اجازه می‌دهند که به‌طور طبیعی احساس اندوه یا سرحال نبودن را تجربه کنند. تلاش برای خوشحالیِ تحمیلی، خب، تحمیلی است. پس آنها اندوه، اشک و موانع پیش‌ِ رو را می‌پذیرند و به خودشان اجازه‌ی تجربه‌ کردن این لحظات را می‌دهند. هر چه باشد آنها آدم‌اند.


مقاله مرتبط: ۱۰ عادت‌ مشترک انسان‌هایی که هیچ‌وقت خوشحال نیستند

 


 

۲. نه گفتن را آموخته‌اند

عجیب به نظر می‌رسد، اما نه گفتن برای بعضی از آدم‌ها کار راحتی نیست، به خصوص اگر از آن دسته از افرادی باشید که عاشق خوشحال کردن دیگران‌‌اند؛ با این حال، اگر در نتیجه‌ی چنین کاری همیشه حالِ بدی را تجربه می‌کنید، باید بدانید افرادِ واقعا خوشحال، انرژیِ خود را وقفِ این کار نمی‌کنند. این کار، بی‌بروبرگرد به استرس و اضطراب ختم می‌شود و به نوعی هدفِ خوشحال بودن را به تمام معنا نابود می‌کند. در عوض، آدم‌های خوشحال از حقِ خود برای نه گفتن استفاده می‌کنند. آنها این کار را به شیوه‌ای جسورانه انجام می‌دهند، شیوه‌ای که نه به روابط‌شان آسیب می‌زند و نه خوشحالی خودشان را از بین می‌برد.


مقاله مرتبط: ۱۰ عادت‌ مشترک انسان‌هایی که هیچ‌وقت خوشحال نیستند

 


 

۳. زندگیِ بی‌دردسری نداشته‌اند

اپرا وینفری از قدرتمندترین زنان دنیا زندگی بسیار سختی را پشت سر گذاشته است.

هیچ‌ یک از آدم‌های واقعا خوشحال به شما نخواهند گفت که زندگی‌شان راحت بوده است! شاید بارها زمین خورده باشند، اما هر بار برخاسته‌اند و نپذیرفته‌اند که زمین‌گیر بمانند! قدرت و انرژی فراوانی که برای برخاستنِ مجدد و جنگیدن به کار برده‌اند چیزی است که معنای خوشحالی واقعی را به آنها نشان داده است. اگر بتوانید از درون سختی‌ها با لبخندی بر لب عبور کنید، برنده‌اید و چه کسی است که از این موضوع خوشحال نشود!


مقاله مرتبط: ۱۰ درس‌ زندگی که برای موفقیت به آن نیاز دارید

 


 

۴. از عرش به فرش آمدن را تجربه کرده‌اند

آنها بسیار بیشتر از آنچه بتوانند به شماره بیاورند از عرش به فرش افتاده‌ و دوباره برخاسته‌اند. برای اغلبِ موجوداتِ فانی، سقوط از عرش به فرش احتمالا یعنی پایانِ راه، اما برای افرادِ واقعا خوشحال، این وضع تنها یک موقعیت برای شروعِ دوباره و یک پی‌ریزی‌ مستحکم‌تر و بهتر است. این افراد در مسیرِ صعود درس‌های زیادی آموخته‌اند و در مسیرِ هبوط درس‌هایی بسیار بیشتر. هیچ تجربه‌ای بیهوده نیست و آنها با علمِ به این موضوع پیش می‌روند!


مقاله مرتبط: غلبه بر شکست؛ چگونه شکست را شکست دهیم؟

 


 

۵. نقص‌شان را دوست دارند

برای آدم‌های خوشحال نقص داشتن، همان بی‌نقصی است! آنها با خودشان کنار آمده‌اند و نقص‌ها و عیب و ایرادهایشان را پذیرفته‌اند. افرادِ واقعا خوشحال می‌دانند همه‌ی این نقص‌ها تنها بخشی از چیزی است که آنها را به انسانی استثنایی تبدیل می‌کند و آنها عاشق این موضوع‌اند! آدم‌های خوشحال درک کرده‌اند چیزی به نام بی‌نقصی، وجود خارجی ندارد و نه تنها به دنبال آن نیستند، بلکه فهمیده‌اند که نقص‌ها هم به همان اندازه عالی‌اند!

۶. در زندگی‌‌شان جایی برای استرس باز نمی‌کنند

آدم‌های واقعا خوشحال چه از راه مدیتیشن، چه با دور شدن از شرایط استرس زا یا به روشی خلاقانه مسیر را برای خودشان هموار می‌کنند تا از هر موقعیت استرس‌آورِ غیرضروری اجتناب کنند و به سرعت هر چه تمام‌تر از آنها فاصله بگیرند. این کار به هیچ وجه طفره رفتن نیست، بلکه راهبردی برای تمرکز بر چیزهایی است که واقعا اهمیت دارند و جلوی استرس‌های کوچک آزاردهنده‌ را می‌گیرد تا به مسئله‌ای بسیار حادتر تبدیل نشوند.


مقاله مرتبط: افراد موفق چطور استرس خود را مهار می‌کنند؟

 


 

۷. ورزش می‌کنند

برای خوشحال شدن چه راهی بهتر از انجام کاری است که مواد شیمیایی خوشحال‌کننده‌ی طبیعی را از درون در بدن آزاد می‌کند؟ آدم‌های واقعا خوشحال از دنیای زندگی سالم و ورزش بهره می‌برند، نه فقط برای داشتن ظاهری خوب، بلکه چون به آنها احساسی حتی بهتر از حس کنونی می‌دهد! چه در فضای آزاد بدوند یا در باشگاه ورزش کنند، آدم‌‌های خوشحال از فواید ورزش و ترشحِ اندروفین در بدن باخبرند.

۸. می‌دانند که کافی هستند

 

نیک وُییچ‌ایچ که یک سخنران انگیزشی است برای خوشحالی نیازی به دست و پا ندارد.

 

آنها به آخرین‌ نسخه‌های هرچیز و بهترین‌ها احتیاج ندارند و ارزش خودشان را به چیزهای خارجی گره نمی‌زنند. آدم‌های خوشحال آموخته‌اند که هیچ چیزِ به خصوصی نمی‌تواند احساس خوشحالی یا رضایت را در آنها پدید بیاورد. آنها در روابط‌شان از رویکرد «مرا همان‌طور که هستم بپذیر» پیروی می‌کنند. ممکن است در گذشته بر سر ارزشمندیشان نبردی را پشت سر گذاشته باشند، دنبال چیزهایی رفته باشند که گمان می‌کردند از آنها آدمی بهتر می‌سازد، اما حالا می‌دانند درست به همان صورتی که هستند عالی‌اند.


مقاله مرتبط: ۲۰ راه برای شاد زیستن

 


 

۹. قضاوت نمی‌کنند

آنها نیاز یا تمایلی به قضاوت دیگران ندارند، زیرا دوست ندارند خودشان هم مورد قضاوت قرار بگیرند. ترجیحِ آدم‌های خوشحال این است که بگذارند دیگران همان‌طور که دوست دارند زندگیشان را زندگی کنند. نگرانی در این‌باره که دیگران چه می‌کنند یا نمی‌کنند غیرضروری و زمان‌بر است و فقط به فردِ قضاوت‌کننده احساسِ کاذبِ برتری می‌دهد. آدمِ خوشحال نیازی به این کار ندارد و ترجیح می‌دهد از زمانش به جای تخریبِ دیگران، برای تعالی آنها استفاده کند.

۱۰. می‌توانند توجه‌شان را تنظیم کنند

فارغ از نوع مشکلی که با آن رو‌به‌رو هستند، همیشه راه دیگری برای بررسی مسائل وجود دارد. آنها با تنظیم توجه می‌توانند به مشکلات سخت با نگاهی تازه بنگرند. تنظیم توجه، چشم‌انداز تازه‌ای به دست می‌دهد و با چشم‌اندازی جدید راه‌حلی تازه پدیدار خواهد شد.


مقاله مرتبط: چطور برای رسیدن به هدف با انگیزه بمانیم؟

 


 

۱۱. شور و نشاطِ روزهای کودکی را از دست نداده‌اند

آدم‌های خوشحال از درون کودک‌اند! آنها از سختی‌های زندگی متأثر نشده‌اند، می‌خندند و عشق می‌ورزند. سرزندگیِ آنها مسری است. همین رویکرد آنها به زندگی، کنجکاوی و خلاقیت را در آنها زنده نگه می‌دارد و این حقیقت را باید بپذیریم که بودن در کنار آنها به همین دلیل تا این اندازه خوشایند است.

۱۲. با ترس رودررو می‌شوند

ترس در زندگی آدم‌های واقعا شاد جایی ندارد. آنها در جست‌وجوی خوشحالی‌ پیروزند و خودشان را به سلاحِ‌ شجاعت مجهز کرده‌اند و با زرهِ خوشحالی به جلو حرکت می‌کنند. مواجهه با ترس‌ها البته ترسناک است، اما خب این هم بخشی از سازِ زندگی است که باید با آن رقصید. با رودررو شدن با ترس‌ها این آدم‌ها کنترل زندگی‌شان را به دست می‌گیرند و هیچ چیز اجازه پیدا نمی‌کند بین آنها و خوشحالی فاصله بیندازد.


مقاله مرتبط: نگذارید این ترس ها موفقیت شما را تهدید کنند

 


 

۱۳. ریسک می‌کنند

 

ایلان ماسک، کارآفرینی موفق است که به ریسک‌پذیری شهرت دارد.

 

ریسک‌پذیرها آدم‌های خوشحال‌تری هستند! آنها می‌دانند فراتر رفتن از کنجِ آسایش و پا گذاشتن به حیطه‌های تازه نه فقط دلهره‌آور بلکه یک راه مسلّم برای تجربه‌ی چیزهای نو و شگفتی‌آوری است که زندگی برای عرضه در اختیار دارد. آنچه آنها را وادار به حرکت می‌کند، رشد و بیشتر دانستن درباره‌ی این موضوع است که چه کسی هستند و می‌توانند به چه دست پیدا کنند. آنها می‌دانند ممکن است اشتباه کنند یا شکست بخورند، اما برای آنها شکست فقط یک درسِ دوست‌داشتنیِ دیگر از زندگی است.

۱۴. هیچ کینه‌ای به دل ندارند

آدم‌های خوشحال به عصبانیت‌ها یا آزارهای گذشته نمی‌آویزند، در عوض ترجیح می‌دهند به رنج‌ها اجازه بدهند از وجودشان خارج شوند. هیچ راهی برای نابود کردن خوشحالی بهتر از به دوش کشیدن بار غم‌های قدیمی که وبال گردن‌تان شده، وجود ندارد. آدم‌های واقعا خوشحال از این موضوع باخبرند و بنابراین تجربه‌ی آزار و رنجی را که متحمل شده‌اند می‌پذیرند، می‌بخشند، خود را مجددا آماده می‌کنند و خوشحال‌تر و سبک‌بارتر به پیش می‌روند.


مقاله مرتبط: چطور حتی وقتی غیر ممکن است، بتوانیم ببخشیم؟

 


 

۱۵. دیگران را تشویق می‌کنند

دیدن خوشحالی دیگران و اینکه آنها حداکثر استفاده را از استعدادهای درونی خود ببرند، چنین افرادی را واقعا خوشحال می‌کند. دیدن تلاشِ سختِ دیگران آنها را به واقع خوشحال می‌کند و بنابراین همه‌ی آنچه در توان دارند در راستای حمایت و تشویق افراد مهم و مورد علاقه‌ی زندگی‌شان انجام می‌دهند. همچنین آنها با موفقیت دیگران تشویق می‌شوند، نه اینکه حسادت کنند؛ یعنی یک برد دو‌طرفه!

۱۶. عاشق خندیدن‌ هستند

آدم‌های خوشحال جنبه‌های شاد و مفرّح زندگی را می‌بینند و هدف‌شان این است که همیشه به سمتِ روشنِ زندگی نگاه کنند. وقتی می‌خندند واقعا سرشار از لذت‌اند و می‌توانند بی‌روح‌ترین آدم‌ها را هم به خنده وادارند. آنها می‌دانند در کنار گذر زمان، هیچ التیام‌دهنده‌ای بهتر از خنده وجود ندارد. خندیدن نه تنها آنها را خوشحال می‌کند، بلکه به کنترل موقعیت‌های پر از استرس بسیار کمک می‌کند.


مقاله مرتبط: لبخند زدن چه تاثیری روی شما و اطرافیان‌تان دارد؟

 


 

۱۷. در وهله‌ی اول با خودشان صادق‌اند

آنها می‌توانند هر دروغی که بخواهند به دیگران بگویند، اما همه‌ی آدم‌های خوشحال به شدت مراقب آن ندای درون‌شان هستند که به آنها یادآوری می‌کند، کاملا با خودشان صادق نیستند. شجاعتِ اعترافِ مسائل به خودمان اولین گام صادق و راحت بودن با خود است، پیش از آنکه بتوانید با دیگران صادق باشید. این کار ترسناک است، اما باید انجام شود. آدم‌های واقعا خوشحال می‌دانند اگر قرار است خودِ واقعی‌شان باشند باید با خود صادق باشند، زیرا هیچ چیز مانند عدم صداقت نمی‌تواند قطب‌نمای شادی فرد را از کار بیندازد!

۱۸. از دیگران درخواست کمک می‌کنند

آنها می‌دانند که درخواستِ کمک انسان را به موجودی ضعیف تبدیل نمی‌کند؛ بنابراین وقتی از کسی کمک می‌خواهند دچار احساسِ ضعف یا احساسات منفی دیگر نمی‌شوند. در عوض کمک خواستن را فرصتی برای گرفتن دیدگاه دیگری درباره‌ی ایده یا موقعیت‌شان یا تقسیم باری سنگین با دیگران می‌بینند. آنها متوجه‌اند که ممکن است همیشه پاسخ یا توانایی لازم را در اختیار نداشته باشند که همه‌ی کارها را به تنهایی انجام بدهند. پس از دستی که برای کمک به سوی‌شان دراز شود یا توصیه‌ای دوستانه، مانند یک هدیه استقبال می‌کنند. آنها می‌دانند کمک خواستن چیزی از آنها کم نمی‌کند، بلکه تنها می‌تواند به زندگی و تجریبات آنها چیزی بیفزاید.


مقاله مرتبط: احساس تنهایی را کنار بگذارید و بپذیرید که به دیگران نیاز دارید

 


 

۱۹. از تفاوت‌ها استقبال می‌کنند

همه‌ی آدم‌ها در یک چیز با هم شباهت دارند: در تفاوت داشتن با هم! آدم‌های واقعا خوشحال از این تفاوت‌ها آگاه‌اند؛ چه این تفاوت‌ها درباره‌ی نژاد، مذهب، جنسیت، یا دیدگاه‌ها باشد چه هر تفاوت دیگری که ما را از هم جدا می‌کند. آنها سعی نمی‌کنند تفاوت‌ها را انکار کنند، بلکه آنها را می‌پذیرند و گرامی‌ می‌دارند. برای آدم‌های واقعا خوشحال، اگر همه مثل هم‌ بودند دنیا به جایی کاملا کسالت‌آور تبدیل می‌شد!

۲۰. عاشق زندگی‌ هستند

زندگی با همه‌ی بالا و پایین‌ها، زیر و بم‌ها و فراز و فرودهایی که در خود دارد، برای آدم‌هایی که خالصانه خوشحال‌‌اند یک ماجراجویی‌ است که بهتر است همه قدردان آن باشیم. جای زخم‌ها و کبودی‌ها باعث می‌شوند از لبخندها و زیبایی‌ها، بیشتر لذت ببریم. آدم‌های به راستی خوشحال چون این را می‌دانند با زندگی نمی‌جنگند، بلکه آن را به همین شکل می‌پذیرند. آنها برای اینکه زندگیِ لذت‌بخش، پربار و ارزشمندی بسازند هرکاری لازم باشد انجام می‌دهند؛ در عین حال می‌دانند برای اینکه بتوانند واقعا قدر این سفر را بدانند، گاهی هم باید بنشینند و از مسیر لذت ببرند!

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داروسازان و آدرس aminataie.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان