داروسازان
مطالعات جدید پزشکی
شنبه 31 خرداد 1393برچسب:, :: 17:50 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی

آرتیشوک:

دارای طعم تلخ و تند واضح با خاصیت پاک کنندگی خوب برای کید می باشد. مواد شیمیایی موجود در آرتیشوک به نام سینارین باعث افزایش تولید صفرا در کبد و تقویت بخشیدن به مجرای صفرا می شود. آرتیشوک همچنین باعث تقویت سلولهای دیواره کبد و نگاه داشتن آنها از صدمه می شود.

 

رزماری :

گیاه متداول در آشپزی که می تواند یکی از پاک کننده های کبد باشد . با توجه به تحقیقات انجام شده ، عصاره رزماری با کمک آنزیم های داخل کبد باعث دفع سریعتر مواد شیمیایی می شود.

 

زرد چوبه:

زردچوبه خام محتوی روغنی است که باعث کاستن مقدار سم در بدن می شود . زردچوبۀ به رنگ طلایی را ، به عنوان مزه گرم در سبزیجات ، برنج، حبوبات، ماهی و مرغ می توان استفاده نمود.

 

قاصدک:

قاصدک گیاه هرزی است دارای برگهای پهن تیغی شکل با گلهای زردی که بعدا به قاصدک تبدیل می شود و در چمنزارها یافت می شود. این گیاه سرشار از ویتامین آ ، آهن ، فسفر ، کلسیم  و پتاسیم است. همینطور برای تقویت و شستشوی کبد استفاده می شود. چربی های ذخیره شده در کبد را از بین می برد. ضمنا دارای مزه ای تلخ می باشد. می توان هر از گاهی یک فنجان چای قاصدک برای خود درست کرد.

 

کاسنی :

محرک صفرا و تمیز کننده کبد ، مدر و ملین و همچنین کم کننده کلسترول می باشد. از برگ های کاسنی می توان در سالاد نیز استفاده کرد.

 

 

 

پنج شنبه 22 خرداد 1393برچسب:, :: 8:3 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی

شده ام در پی تو در به درت مهدی جان


کی رسد بر من مسکین گذرت مهدی جان


کی شود تا که عیان بر سر راهم گذری


بر نگاهم که بیفتد نظرت مهدی جان


یوسف گمشده ام منتظرم بر ره تو


می نشینم همه بر رهگذرت مهدی جان


کی شود تا که به پایان رسد این شام فراق


رسد این عاشق مجنون به برت مهدی جان


مهر رخشنده من کی برسد وقت طلوع


کی رسد نوبت صبح سحرت مهدی جان


تا که هر جا سخن از آمدنت را گویند


رسد از کوی و خیابان خبرت مهدی جان


گل نرگس شنوم عطر تو را از همه جا


حس کنم چون که حضور و اثرت مهدی جان

 

سه شنبه 20 خرداد 1393برچسب:, :: 10:40 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی

به اسبش هي زد و زلفش ميان بادها گُل كرد
تمام دشت را سرشار از عطر قرنفُل كرد

نگاهش آهوان خسته را مدهوش خود كرده است
لبانش سنگ هاي تشنه را غرق تغزُل كرد

و بسم الله رويش – صبحگاهان بني هاشم –
بيابان هاي دنيا را پر از تحرير بلبل كرد

...پدر از دور مي بيند كه در گرد و غبار دشت
پسر کم رنگ و مبهم می شود اما تحمل كرد

زره گُر مي زند بر ارغوانش حلقه در حلقه
به سوي خيمه ها برگشت و بندش را كمي شُل كرد

پدر از دور مي بيند كه سر بر مي زند خورشيد
تمام اشتياقش را براي ديدنش پل كرد

به قدر يك خدا حافظ، سلامي كرد و جاري شد
و با پيغمبر خورشيد و باران ها توسل كرد

حضرت علي اكبر (ع) فرزند ابي عبدالله الحسين(ع) بنا به روايتي در يازدهم شعبان،سال43 قمري در مدينه منوره ديده به جهان گشود. پدر گرامي اش امام حسين بن علي بن ابي طالب (ع) و مادر محترمه اش ليلي بنت ابي مرّه بن عروه بن مسعود ثقفي است.او از طايفه خوش نام و شريف بني هاشم بود . و به بزرگاني چون پيامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امير مؤمنان علي بن ابي طالب(ع) و امام حسين (ع) نسبت دارد. 
  درباره شخصيت علي اكبر(ع) گفته شد، كه وي جواني خوش چهره، زيبا، خوش زبان و دلير بود و از جهت سيرت و خلق و خوي و صباحت رخسار، شبيه ترين مردم به پيامبر اكرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگي را از جدش علي ابن ابي طالب (ع) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود. در روايتي به نقل از شيخ جعفر شوشتري در كتاب خصائص الحسينيه آمده است: اباعبدالله الحسين هنگامي كه علي اكبر را به ميدان مي فرستاد، به لشگر خطاب كرد و فرمود:« يا قوم، هولاءِ  قد برز عليهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله....... اي قوم، شما شاهد باشيد، پسري را به ميدان مي فرستم، كه شبيه ترين مردم از نظر خلق و خوي و منطق به رسول الله (ص) است بدانيد هر زمان ما دلمان براي رسول الله(ص) تنگ مي شد نگاه به وجه اين پسر مي كرديم

  

چهار شنبه 7 خرداد 1393برچسب:, :: 14:44 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی

نویسنده : محمد سبحانی نیا

یکی از ساز وکارهای حیات و زندگی, امیدواری است. از نظر جهان بینی توحیدی, امید تحفه الهی است که چرخ زندگی را به گردش وامی دارد و موتور تلاش و انگیزه را پر شتاب می کند. اگر روزی امید از انسان گرفته شود, دوران خمودگی و ایستایی او فرا می رسد.امیدوار بودن, هنری است که باید همگان به خصوص نسل پویای جوان آن را فرا گیرند. از این رو در این شماره به بررسی حقیقت امیدواری و راه های نیل به آن می پردازیم. 

حقیقت امیدواری
امیدواری، حالتی نفسانی است که در آن, انسان به اموری که انتظارش را دارد دل بستگی پیدا کرده است. امید، در انتظار چیزی بودن است در حالی که بیشتر وسایل و اسباب آن فراهم شده است. معمولاً امید و آرزو،در فرهنگ فارسی، در کنار یکدیگر به کار می روند، اما در زبان عربی به صورت جداگانه با عنوان های (رجا) و (اَمَل) استعمال می شوند. با یک تحلیل می توان گفت: در هر امیدواری، آرزو هست، ولی هر آرزویی، امیدواری نیست.
 
شاید بتوان امید در زندگی را به سکان کشتی تشبیه کرد، همان طوری که کشتی بدون سکان دار در دریای خروشان و پر تلاطم, سرگردان خواهد بود، انسان ناامید نیز در این دنیای پر هیاهو حیران خواهد ماند. بعضی افراد به دلیل شکست های گذشته، امیدشان را از دست داده اند به طوری که زندگی منهای امید را قابل تحمل ندانسته و در نهایت, بدترین گزینه یعنی مرگ را مشکل گشای خود یافته اند. آن عده هم که زنده اند،در واقع مرده متحرکی بیش نیستند. 

امیدواری،نه خیال پردازی
باید مرز بین امیدواری و خوش خیالی را به خوبی دانست تا یکی در جای دیگری قرار نگیرد. امیدواری, مقوله ای است که با فعالیت و تلاش همراه است و به بیان بهتر می توان گفت: امیدواری از سه جزء شناختی, عاطفی و حرکتی تشکیل می شود. باغبانی در ذهن خود، ثمرات و نتایج کارش را که باغستان سرسبز و آباد است،تصور می کند و آن را مطلوب می بیند; از این رو در او نوعی دلدادگی پدید می آید و آرزوی داشتن چنین باغی را می کند. سپس به منظور تحقق آن به فعالیت می پردازد. دانش آموزی که بدون تلاش و مجاهدت در انتظار کسب مدارج علمی و پذیرش در دانشگاه به سر بَرَد، در حقیقت به خیال پردازی افراطی روی آورده و از امید واقعی فاصله گرفته است. این مسئله در جهات معنوی نیز صادق است. رسول اکرم(ص) می فرماید: نادان کسی است که از هوای نفسانی خود پیروی کند و در عین حال از خداوند انتظار بهشت را داشته باشد.

 
هرچند در ناامیدی بسی امید است, ولی با این بهانه نمی توان دست از کار و تلاش کشید و به امیدِ یاریِ دیگران چشم دوخت. میوه شیرین و گوارای درخت امید آن گاه به بار می نشیند که با تلاش و فعالیت آبیاری شده باشد.امام علی(ع) می فرماید: (لاتکن ممّن یرجوا الاخرة بغیر عمل; از کسانی مباش که بدون عمل، به آخرت امیدوار است.)

اهمیت امید و آرزو در اسلام
 
در اسلام، امید و آرزو جایگاه رفیعی دارد تا جایی که در روایات معصومین از امید به عنوان رحمت الهی یاد شده است. پیامبر(ص) می فرماید: (الأمل رحمة لأمتی ولولا الأمل مارضعت والدة ولدها ولاغرس غارس شجرها; امید و آرزو, رحمت برای امت من است و اگر امید و آرزو نبود، هیچ مادری فرزندش را شیر نمی داد و هیچ باغبانی نهالی نمی کاشت.)

 
اقسام امید و آرزو
به طور کلی می توان امید و آرزو را به امید و آرزوی کاذب و صادق تقسیم کرد. استاد مطهری می گوید: (معمولاً افرادی که از لحاظ روح و روان, سالم و با نشاط اند و انحرافی پیدا نکرده اند, کمتر به تخیل و به هم بافتن آرزوهای دور و دراز و نامعقول می پردازند. همیشه عملی فکر می کنند و عملی آرزو می کنند; یعنی آرزوهای آنها در جهت همان مداری است که در زندگی دارند, روی بال و پر خیال نمی نشینند و آرزوی امور ناشدنی را نمی کنند; ولی افراد ضعیف که مبتلا به بیماری روانی هستند و نشاط عمل ندارند و در وجودشان همت و اراده ای موجود نیست, بیشتر بر مرکب سریع السیر خیال سوار می شوند و با خیالات خود را سرگرم می کنند.)


راه های امیدواری
امیدواری مانند صفات پسندیده دیگر, اکتسابی است; یعنی باید با تلاش و تمرین آن را به دست آورد. راه هایی که جوانه امید را در دل آدمی می کارد عبارت اند از:

۱) تفکر مثبت
قدرت اندیشه و تفکر, بر هیچ کس پوشیده نیست. اندیشه نه تنها بر جسم انسان, بلکه بر آینده او نیز تأثیر می گذارد. تفکر مثبت, تولید انرژی, توانایی و دل گرمی می کند و در عوض, تفکر منفی موجب اضطراب و تشویش افراد می شود. اگر بخواهیم امیدوار زندگی کنیم باید همواره نیمه پر لیوان را بنگریم نه نیمه خالی آن را و به آنچه می توانیم کسب کنیم بیندیشیم. 

۲) محکم کردن پایه های اعتقادی و اخلاقی
یأس و امید تا حد زیادی مربوط به جهان بینی و نگرش انسان به نظام آفرینش است. کسی که به ماورای طبیعت اعتقاد دارد و نظام خلقت را محدود به دنیا نمی پندارد, در تاریک ترین لحظات زندگی نیز احساس تنهایی نمی کند, زیرا همیشه خدا را در کنار خود می یابد. انسان مؤمن با داشتن این تکیه گاه مطمئن, با خود می گوید: هرگز به خود رها نشده ام و زحماتم بی نتیجه نخواهد ماند. 
 
استاد مطهری(ره) ایمان را منبع امید و رجا می داند و می گوید: (آدم با ایمان هیچ وقت خودش را تک و بی مددکار و بی غمخوار نمی بیند, همیشه در نماز می گوید: خدایا! تو را می پرستیم و از تو مدد می خواهیم… دین و ایمان در عین این که در نواحی زیادی به امید و رجا قوت و وسعت می دهد, از طرفی هم جلو یک سلسله آرزوها را می گیرد و نمی گذارد آنها رشد کنند. آدمی در ناحیه آرزو, هیچ گونه محدودیتی ندارد. گاهی آرزوی امر محال می کند; مثلاً حادثه ای در گذشته واقع شده و با یک کیفیت مخصوص واقع شده و آدمی آرزو می کند که ای کاش واقع نشده بود و یا آن که آرزو می کند که ای کاش آن حادثه به فلان کیفیت واقع شده بود. آرزو می کند که ایام جوانی برگردد; آرزو می کند که برادر و فامیل فلان شخص باشد; هیچ کدام از این ها واقع شدنی نیست. چیزی که در گذشته واقع شده ممکن نیست نابود شود و چیزی دیگر جای آن را بگیرد. در عین حال جلو آرزو را نمی شود گرفت… آرزوهای بی نظم و قاعده همان ها است که در زبان دین، آمال شیطانی نامیده شده، همان ها است که آدمی را می فریبد و وقت و عمر او را تباه می سازد.)

 
 

 

 

یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:, :: 14:7 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی

 

 يا باب الحوائج

شميم زلف تورا بادها كجا بردند

مقام قدِّ تورا خاكها چرا بردند

 

چگونه باب حوائج نخوانمت اي پير

كه حمله بر تو چنان باب،حلقه ها بردند

 

درختها به مقام تو غبطه ها خوردند

كه دست را ز دلِ خاك بر دعا بردند

 

تو پيري و به خدا صحبت از جنين كردي

تورا به هفت سيه چال،بيصدا بردند

 

تورا ز دور لباسي تهي ز پيكر ديد

ز بس كه جوهره ي پيكر تورا بردند

 

ز ربناي تو آوازها الهي شد

ز يك نماز تو رقّاصه را كجا بردند!

 

تو آن گلي كه چو از ساقه ات شكسته شدي

ميان راه ، تورا همرهِ صبا بردند

 

به روي تخته چه ميكرد آفتاب خدا؟

كسي كه عطر تنش را فرشته ها بردند

 

ز احترام نكردند بر تن تو كفن

پي صواب كفنها جداجدا بردند

 

چه رتبه ايست در اين تشنگي كه معصومين

به گاهِ مرگ،رهي سوي كربلا بردند

(محمد سهرابي)

 

زندگی‌نامه امام موسی كاظم علیه السلام:

 نام:موسى‏ بن جعفر.

كنیه: ابو ابراهیم، ابوالحسن، ابوالحسن اوّل، ابوالحسن ماضى، ابوعلى و ابواسماعیل.

القاب: كاظم، صابر، صالح، امین و عبدالصالح.

نكته:امام موسی كاظم علیه السلام در میان شیعیان به «باب الحوائج» معروف است.

منصب: معصوم نهم و امام هفتم شیعیان.

تاریخ ولادت امام موسی كاظم:هفتم ماه صفر سال 128 هجرى. برخى نیز سال 129 را ذكر كردند.

محل تولد امام موسی كاظم: ابواء (منطقه‏اى در میان مكه و مدینه) در سرزمین حجاز (عربستان سعودى كنونى).

نسب پدرى: امام جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى‏طالب علیهم السلام.

 نام مادر امام موسی كاظم:حمیده مصفّاة. نام‏هاى دیگرى نیز مانند حمیده بربریه و حمیده اندلسیه نیز براى او نقل شده است. این بانو از زنان بزرگ زمان خویش بود و چندان فقیه و عالم به احكام و مسائل بود كه امام صادق علیه السلام زنان را در یادگیرى مسائل و احكام دینى به ایشان ارجاع مى‏داد. و درباره‏اش فرمود: «حمیده، تصفیه شده است از هر دنس و چركى؛ مانند شمش طلا. پیوسته فرشتگان او را حفاظت و پاسبانى نموده تا رسیده است به من، به خاطر آن كرامتى كه از خداى متعال براى من و حجت پس از من است.»

 مدت امامت امام موسی كاظم: از زمان شهادت پدرش، امام جعفر صادق علیه السلام، در شوال 148 هجرى تا رجب سال 183 هجرى، به مدت 35 سال. آن حضرت در سن بیست سالگى به امامت رسید.

 تاریخ و علت شهادت امام موسی كاظم: 25 رجب سال 183 هجرى، در سن 55 سالگى، به‏ وسیله زهرى كه در زندان سندى بن شاهك به دستور هارون ‏الرشید به آن حضرت خورانیده شد.

 محل دفن: مكانی به نام مقابر  قریش در بغداد (در سرزمین عراق) كه هم اكنون به «كاظمین» معروف است.

 همسران: 1. فاطمه بنت على. 2. نجمه.

 فرزندان امام موسی كاظم: درباره تعداد فرزندان آن حضرت چند قول وجود دارد. بنابر نقل یكى از آنها، آن حضرت 37 فرزند داشت كه 18 تن از آنان پسر و 19 تن دختر بودند.

 الف)   پسران‏  امام موسی كاظم

1. امام على بن موسى الرضا(ع).2. ابراهیم.3. عباس.4. قاسم.5. اسماعیل.6. جعفر.7. هارون.8. حسن.9. احمد.    10. محمد.11. حمزه.12. عبداللّه.13. اسحاق.14. عبیداللّه.

15. زید.16. حسین.17. فضل.18. سلیمان.

 ب) دختران  امام موسی كاظم

1. فاطمه كبرى.2. فاطمه صغرى.3. رقیّه.4. حكیمه.5. ام ابیها.6. رقیّه صغرى.7. كلثوم.8. ام جعفر.9. لبابه.10. زینب.    11. خدیجه.12. علیّه.13. آمنه.14. حسنه.

15. بریهه.16. عائشه.17. ام سلمه.18. میمنه.19. ام كلثوم.

یكى از دختران امام موسی كاظم (ع) به نام فاطمه، معروف به حضرت معصومه علیهاالسلام كه براى دیدار برادرش امام رضا علیه السلام عازم ایران شده بود، در شهر قم بیمار شد و پس از چند روز بیمارى، وفات یافت و در این شهر مدفون گردید. هم اكنون مقبره ایشان زیارتگاه شیعیان سراسر جهان و دانشگاه عالمان و مجتهدان شیعى است.

 اصحاب ویارانامام موسی كاظم :

تعداد یاران، اصحاب و راویان امام موسى كاظم علیه السلام بسیار است. در این جا نام تعدادى از اصحاب بزرگ آن حضرت ذكر مى‏گردد:

1. على بن یقطین.2. ابوصلت بن صالح هروى .3. اسماعیل بن مهران.4. حمّاد بن عیسى5. عبدالرحمن بن حجّاج بجلى.6. عبداللّه بن جندب بجلى.7. عبداللّه بن مغیره بجلى.

8. عبداللّه بن یحیى كاهلى.9. مفضّل بن عمر كوفى.10. هشام بن حكم.11. یونس بن عبدالرحمن.12. یونس بن یعقوب.زمامداران معاصر:1. مروان بن محمد اموى - معروف به مروان حمار- (126 - 132 ق.).2. ابوالعباس سفاح عباسى (132 - 136 ق.).3. منصور عباسى (136 - 158 ق.).4. مهدى عباسى (158 - 169 ق.).5. هادى عباسى (169 - 170 ق.).6. هارون الرشید (170 - 193 ق.).

 امام موسى كاظم علیه السلام در عصر خلافت منصور عباسى به مقام امامت نایل آمد. از آن زمان تا سال 183 هجرى، سال وفات آن حضرت، چندین بار توسط خلفاى عباسى دستگیر و زندانى گردید. 

امام موسی كاظم تنها در دوران خلافت هارون الرشید به مدت چهار سال زندانى و در همان زندان به شهادت رسید.

 

رویدادهاى مهم زمان امام موسی کاظم (ع):

1. شهادت امام جعفر صادق علیه السلام، پدر ارجمند امام موسى كاظم علیه السلام، به دست منصور دوانیقى، در سال 148 هجرى.

 2. پیدایش انشعاباتى در مذهب شیعه، مانند: اسماعیلیه، اَفْطَحیه و ناووسیه، پس از شهادت امام صادق علیه‌السلام و معارضه آنان با امام موسى كاظم علیه السلام در مسئله امامت.

 3. ادعاى امامت و جانشینى امام جعفر صادق علیه السلام، توسط عبدالله اَفْطَحْ، برادر امام موسى كاظم علیه السلام و به وجود آوردن مذهب افطحیه در شیعه.

 4. اعراض بیشتر اصحاب امام صادق علیه السلام از عبدالله اَفْطَحْ، و گرایش آنان به امام‏ موسى كاظم علیه‌السلام.

 5. مرگ منصور دوانیقى، در سال 158 هجرى، و به خلافت رسیدن ابوعبدالله مهدى عباسى، فرزند منصور.

 6. احضار امام موسى كاظم علیه السلام به بغداد و زندانى نمودن ایشان در آن شهر، به دستور مهدى عباسى.

7. زندانى شدن امام موسى كاظم علیه السلام در بغداد، در دوران حكومت هادى عباسى.

 8. مبارزات منفىِ امام موسى كاظم علیه السلام با دستگاه حكومتىِ هارون‏الرشید، در مناسبت‏هاى گوناگون.

 9. بدگویی و سعایت على بن اسماعیل، برادرزاده امام موسى كاظم علیه السلام از آن حضرت، نزد هارون الرشید با توطئه‏چینى یحیى برمكى، وزیر اعظم هارون.

 10. دستگیرى امام كاظم علیه السلام در مدینه و فرستادن آن حضرت به زندان عیسى بن جعفر در بصره، به دستور هارون‏الرشید، در سال 179 هجرى.

 11. انتقال امام علیه السلام از زندان بصره به زندان فضل بن ربیع در بغداد.

 12. انتقال امام علیه السلام از زندان فضل بن ربیع به زندان فضل بن یحیى برمكى.

 13. مراعات كردن حال امام علیه السلام در زندان، توسط فضل بن یحیى و عكس‏العمل شدید هارون به این قضیه.

 14. مضروب و مقهور شدن فضل بن یحیى، توسط هارون، به خاطر مراعات حال امام علیه السلام در زندان.

 15. انتقال امام علیه السلام از زندان فضل بن یحیى به زندان سندى بن شاهك.

 16. مسموم كردن امام علیه السلام با خرماى زهر آلود، توسط سندى بن شاهك در زندان.

 17. شهادت امام كاظم علیه السلام به خاطر مسمومیت در زندان سندى بن شاهك، در 25 رجب سال 183 هجرى.

 18. انتقال پیكر مطهر امام موسى كاظم علیه السلام به جِسر (پل) بغداد و فراخوانىِ مردم براى دیدن آن توسط مأموران هارون‏الرشید.

 19. انزجار سلیمان بن جعفر بن منصور دوانیقى از تحقیر پیكر امام موسى كاظم علیه السلام، توسط مأموران حكومتى، و دستور او به تجهیز و تكفین مناسب شأن پیكر آن حضرت و به خاك سپارى در مقابر قریش بغداد.

 

منبع: از كتاب "خاندان عصمت علیهم السلام" ، سید تقى واردى                                                                      

 

 

 

 

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داروسازان و آدرس aminataie.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان